تحلیل و بررسی مفاهیم نجومی به عنوان شکل و صورتزئینی آثار فلزی دوره سلجوقی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فصلنامه نگره | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 7، شماره 21، فروردین 1391، صفحه 69-83 اصل مقاله (1.32 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمد افروغ* 1؛ علیرضا نوروزی طلب2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری پژوهش هنر، دانشگاه هنر اصفهان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2عضو هیئت علمی دانشکده هنرهای تجسمی، پردیس هنرهای زیبا ، دانشگاه تهران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نجوم و ابزار نجومی در دوران بعد از اسلام بهدلیل وجود ضرورتها و نیازهای مختلف در زندگی مسلمانان نظیر آگاهی از زمان طلوع و غروب خورشید جهت اقامه نماز و نیز مسائل جغرافیایی و بهویژه دریانوردی و پدیده طالعبینی، سعد و نحس بودن روزها، شبها و ساعات مختلف، به یکی از مهمترین پدیدههای علمی تبدیل شد. در اینمیان هنرمندان فلزکار ایرانی آن روزگار که خود جزئی از جامعه بودند از اهمیت و جایگاه نجوم و مسائل نجومی غافل نماندند و سعی کردند تا مفاهیم و مضامین نجومی را به عنوان تزئینات، در کنار تولید آثار نجومی همچون انواع اسطرلابها(تخت، کروی) و ساعت آفتابی، بر روی آثار فلزی بازتاب دهند. این پژوهش ضمن بررسی نجوم و ابزارهای نجومی، هنر فلزکاری سلجوقی و مکتب فلزکاری خراسان و بهویژه هرات، موضوع تزئین و انواع آن را درآثار فلزی دوره سلجوقی پیگرفته و با بررسی مفاهیم نجومی همچون صور فلکی، منطقه البروج و برجهای دوازدهگانه بر روی آبریز برنجی دوره سلجوقی ساخت هرات، کوشیده جایگاه نجوم و موضوعات وابسته به آن را بر سطح آثار فلزی این دوره معرفی و اثبات نماید. سئوال مطرح این است که آیا نجوم و مفاهیم نجومی بهعنوان نقش و تزئین، بر سطح آثار فلزی دوره سلجوقی بهکار رفته است؟ شیوه مطالعه این مقاله نوع توصیفی – تحلیلی بوده و بهصورت کتابخانهای و میدانی(جستوجو در موزه) نگاشته شدهاست. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هنر فلزکاری سلجوقی؛ تزئین و انواع آن؛ نجوم و ابزارهای نجومی؛ اجرام سماوی؛ صورفلکی؛ آبریز برنجی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه هنگامیکه انسان نخستین بهآسمان بالای سرخود نگاه میگریست، تغییرات آن در شب و روز و سیمایماه برایش پرسشانگیز و شگفتیساز بود و از اینرو شاید بتوان پیشینه نجوم و توجه بهدانش اخترشناسی را از آن هنگام دانست. در واقع دغدغه ذهن جستوجوگر انسان از عهد باستان تاکنون باعث توجه و کنکاش در مسایل نجومی و ستارهشناسی بوده است. دغدغههایی که به بخشی از نیازهای علمی و اعتقادی انسان به ویژه در دوران اسلامی که انجام امور و فرایضدینی از واجبات یکمسلمان بهشمار میرفته است. تغییر رفتار سیارات و اجرام آسمانی، پدیدههای شب و روز و کموکیف سیارات در نظام کیهانی در بعد علمی و همچنین تعیین و اندازهگیری وقت طلوع و غروب آفتاب که فریضه نماز و نمازگزاردن به آن وابسته بود و نیز تعیین قبله و قبلهیابی و رویت هلالماه در ماهمبارکرمضان در ُبعد اعتقادی، همه مواردیاند که در ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با علم نجوم قرار میگیرند و سئوالاتی که پیرامون این مسائل بهوجود میآید و پاسخ به آنها در جهت رفع نیازهای جامعه همه مزید بر خلق و تولید ابزارآلات نجومی، بهویژه در دوره اسلامی و به طور خاص در دورههای برجستهای مانند سلجوقی و صفوی شد. اما ساخت و تولید آثار نجومی در قالب هنر و پیشه فلزکاری از منظر "کاربردی"، علاوه بر این که نیازهای اعتقادی مردم و جامعه علمی مسلمانان را برطرف میکرد، میبایست به نیاز هنرمند و فلزکار از منظر ذوق، زیبایی، ظرافت و آراستن نیز پاسخ میگفت. چه هنرمند مسلمان ایرانی بهدلیل علاقه و قریحه فطری و نهادی خویش که خود مظهر زیبایی و کمال است و جهانبینی خاص در پدیده زیباییشناسی، همواره تمایل دارد که اثر هنری خود را در کنار جنبه کاربردی، مشحون از تزئین و ظرافت نماید و در واقع روح و جانی تازه در کالبد اثر فلزی بدمد. درحقیقت عنصر تزئین جزء لاینفک اثر هنری[فلزی] هنرمند مسلمان ایرانی است و به قول اپهام پوپ ایرانشناس آمریکایی، «هنر ایران مبتنی بر تزئین است» در رصد آثار فلزی دوره سلجوقی بهعنوان شاخصترین آثار فلزی ادوار اسلامی ایران، انواع تزئینات همچون جانوری(تزئینات انسانی، حیوانی و نقش پرندگان)، گیاهی، هندسی و کتیبهای یا خطنگاره را، شاهد هستیم. در این دوره انواع آثار فلزی و بهویژه آثار مربوط بهعلم نجوم نظیر انواع اسطرلابها(تختو کروی)، ساعت آفتابی و غیره ساخته و تزئینات نیز به فراخور موضوع، تمایل سازنده و یا سفارشدهنده، نوع کاربرد و مکان کاربرد، بر سطح این آثار نقشو کندهکاری و بهویژه ترصیعکاری(با نقره و مس و بعضا طلا) صورت گرفت. در اینمیان مفاهیم نجومی بهویژه اشکال صورفلکی و منطقهالبروج و برجهای دوازدهگانه، نیز خود بهعنوان محتوای تزئینات بر سطح اینآثار بهکار رفته و به درجهای از ظرافت و کمال رسید، که از آن جمله میتوان به تزئینات موجود بر سطح و بدنه آبریز برنجی، ساخت هرات اشاره کرد که به عنوان مطالعه موردی این مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. هدف مقاله پیشرو پاسخ به این دو پرسش است: 1- آیا مفاهیم و مضامین نجومی بهعنوان نقش و تزئین بر سطح آثار فلزی بهکار رفته است؟ 2- محتوای این نقش و تزئین چه بوده است؟ ضمن این که اهداف مورد نظر بر روی آبریز برنجی متمرکز و قابل پیگیری است. پیشینهتحقیق در مورد نجوم و مفاهیم این حوزه و صورفلکی منابع مختلف و متفاوتی وجود دارد که البته بیشتر از دریچه علمنجوم و یا ستارهشناسی است. با این حال بررسی و معرفی این علم و پیوندهایی که با حوزه هنر داشته و یا بازتاب داده شده، در منابع هنری یا بهتر بگوییم در صنایع هنری و بهویژه هنر فلزکاری قابل تامل و توجه است. نویسندگان زیادی در کنار پرداختن بهانواع آثار هنری فلزی، به آثار فلزی که در باب نجوم و پدیدههای وابسته به آن از ابزارآلات این حوزه نیز یاد کرده و آنها را مورد بررسی قرار دادهاند. منابعیکه بخشی از آنها به فراخور استفاده در مقاله حاضر، در بخش منابع پایانی فهرست شدهاندکه میتوان بهکتابهای فارسی و لاتین و نیز مقالاتی در این مورد اشاره کرد، از جمله راهنمای صنایع اسلامی اثر موریس دیماند، دایره المعارف بزرگ اسلامی ذیل اسطرلاب زیر نظر کاظم موسویبجنوردی، مجموعه هنر اسلامی – ابزاروآلات نجومی اثر ناصر خلیلی و فرانسیس مادیسون و غیره. نجوم، ابزارهای نجومی و پیوند آن با هنر در دوران سلجوقی در دوران با شکوه سلجوقی که یکی از دورههای درخشان تمدن اسلامی در ایران بهشمار میرود، همه علوم جامع و بهویژه نجوم، ادبیات، هنر و اقسام آن بهخصوص هنر فلزکاری بهاوج خود رسید. چیزی که در این دوره مهم مینماید، بازتاب علم نجوم، عناصر و ابزارآلات نجومی در هنر دوره سلجوقی به ویژه در هنر فلزکاری است. همانطور که پیشتر اشاره شد در دوران اسلامی بهدلیل رفع نیازهای جامعه در حوزههای دین و مسائل و فرایض دینی و اعتقادی نظیر تعیین قبله و اندازهگیری طلوع و غروب آفتاب و غیره، موضوع نجوم و پرداختن بهآن جهت حل و فصل این مسائل، بدل به یکی از علوم مهم و برجسته در دوران اسلامی و بهویژه دوران درخشان سلجوقی شد. از آنجا که ساخت و تولید آثار و عناصر نجومی نظیر اسطرلاب، ساعت نجومی و دیگر عناصر این پدیده مربوط به حوزه فلزکاری می شد؛ "هنرفلزکاری" در پیوند نزدیک و تنگاتنگی با علم نجوم و اخترشناسی قرار گرفت. بیگمان وجود آثار فلزی نجومی دقیق و ظریف نظیر اسطرلابهای دوره سلجوقی و صفوی محصول تلفیق عقل و اندیشه، ذوق و هنر دانشمندان مسلمان ایرانی است. هنگامی که از رابطه بین هنر و نجوم سخن بهمیان میآید، بدونشک باید به اثر ارزشمند صورالکواکب اثر عبدالرحمان صوفی رازی(292-376ق)، یکی از مهمترین آثار دوره اسلامی در زمینه نجوم، اشاره کرد. صوفی رازی، یکی از سرشناسترین منجمان واخترشناسان شهیر ایرانی در دربار عضدالدوله دیلمی در اصفهان بود و این کتاب را بهنام وی تالیف کرده است.«صوفی در این کتاب که از ارزشمندترین آثار نجوم رصدی دوره اسلامی است، مختصات و قدر حدود 1027 ستاره قابل مشاهده با چشم غیر مسلح را در 48 صورت فلکی آن روزگار آورده است».(صوفی،1351، 385_گیاهی یزدی،1388، 36) یکی از موارد جالب توجه در این کتاب «ثبت کهکشان آندرومدا[1](در صورت فلکی إمرأه المسلسه: زن بهزنجیر کشیدهشده)(تصویر1) است که صوفی آن را مانند توده ابر کمنوری توصیف کرده است»،(صوفی،1986، 165) ثبت او « قدیمیترین ثبت این کهکشان در طول تاریخ بهحساب میآید».(Allen,1963, 39) کتاب صورالکواکب صوفی از جنبه تصویرسازی صورفلکی و اجرامآسمانی، رابطه نزدیکی با هنر و بهویژه مصورسازی و نقاشی دوران سلجوقی دارد.(تصاویر4-2)
اخترشناسان ایرانی دوره اسلامی در رصدهای نجومی خود از ابزارهای گوناگونی استفاده میکردند و دانشکنونی درباره این ابزارها از دو طریق بهدست آمدهاست: الف - ابزارهای نجومی بهجا مانده که اکنون در موزهها یا مجموعههای شخصی نگهداری میشوند. ب – رسالههایی که بهصورت نسخههایخطی در کتابخانهها و موزههای[2] مختلف وجود دارند و شامل اطلاعاتی درباره این ابزارها و روش استفاده از آنها است. این ابزارها را میتوان در دو گروه ابزارهای نجومیرصدی و غیررصدی، دستهبندی کرد. مهمترین ابزارهای نجومی رصدی و غیر رصدی دوره اسلامی عبارتند از: ذاتالشعبتین:این ابزار نجومی را که«خطکش اختلافمنظری نیز خوانده میشود و بطلمیوس در مجسطی شرح داده»(ptolemy,1984,244-247) برای اندازهگیری فاصله زاویهای سمت الراس ماه استفاده میکردند.(تصویر5) رُبع:نام گروهی از ابزارهای نجومی است که بهدلیل شکل 4/1 دایرهای، آنها را ربع مینامیدند، این ابزار در چهار نوع متفاوت ردهبندی میشوند که در «نجوم قدیم از آنها در محاسبات و رصدهای نجومی استفاده میکردند».(king,1987,p.8-10) (تصویر6) ذات الحق: مجموعهای از حلقههای کروی که برای نمایش دایرههای مهم آسمانی تشکیل میشود(کاشانی، نسخههایخطی شرح آلاترصد.( باقری، 1375، 148-151) (تصویر7) سُدس: این ابزارها همانند رُبع برای اندازهگیری ارتفاع اجرامآسمانی، بهویژه خورشید در هنگام عبور نصفالنهار بهکار میرفت.(بیرونی،1352، 81-76) ذاتالسمت والارتفاع: ابزاری که با آن مختصات سمت و ارتفاع اجرامآسمانی را اندازهگیری میکردند.(گیاهییزدی، 1388، 56) کرهسماوی:کرهسماوی یا کره آسمان در واقع ابزاری فلزی بوده که صورتهایفلکی و ستاره را بر پایهای نصب میکردند. این کرهها قابلیت چرخش داشتند و در واقع با استفاده از آنها الگوی طلوع و غروب ستارهها را شبیهسازی میکردند.(قفطی، 1953، 440) (تصویر8)
هنر فلزکاری دورهسلجوقی هنر فلزکاری ایران بازتاب جامعهای است که آن را آفریده است. شیوههای زندگی، اشتغالات فکری و نیز آرمانها و آرزوهای حامیان و فرمانروایان همه و همه از طریق عملکرد و ارزش اشیای مورد استفاده آنها بیان میشود. فلزکاری بهعنوان یک هنر- صنعت از دیرباز جایگاه مهمی در میان سایر صنایعهنری بهخود اختصاص دادهاست. هنر فلزکاری ایران در ادوار مختلف گویای حالات و روحیات ملی بوده و در تمام رخدادهای این سرزمین حتی در دوران استیلایبیگانگان، با سرنوشت مردم ایران شریک و همراه بوده است. در حدود 1037 میلادی مطابق با 429 هجری، با روی کار آمدن سلجوقیان در مشرق ایران، دوره درخشان فلزکاریاسلامی آغاز گردید. کاتلی و هامبی در کتاب هنرسلجوقی و خوارزمی در مورد هنر فلزکاری در عصر صفوی مینویسند:«فلزکاری در دورهسلجوقی از شکوفایی و توسعهای ویژه برخوردار شد؛ این فن همیشه در سطح بسیار والایی از کیفیت ساخت قرار داشت و اهداف هنری منحصر به فردی را برقرار کرد. این اهداف اغلب حاصل شد چون تعداد بیشماری از ظروف فلزی و مخصوصا آنهایی که در مراکز خراسان تولید میشد دارای تاریخ و امضاء و یا امضاهای ریختهگران، گراوورسازان و کارورزان چیرهدست این آثار بود».(کاتلی و هامبی،1376، 38) در تایید این مطلب دکترمحمد حسن مینویسد:« صنعت فلزکاری در عصر سلجوقی بهشکوفایی رسید و در میان سرزمینهایسلجوقی که در این عرصه برجسته بودند، استانخراسان در پیشاپیش همه قرار دارد؛ شاید از آن رو که این استان به روزگار فرمانروایی سامانی(261-389 هـ- 847-999م) مرکز بزرگ تولید ساختهها و ظروفبرنزی و تزئین آنها با نقشهای قدیم ایران بهسبک ساسانی بودهاست».(محمد حسن،1377، 25) هنر فلزکاری در این دوره و همانند دیگر هنرها راه کمال را پیمود و در زمینههای شکل آثار و تزئینات موجود بر روی آنها بهمرحلهشکوفایی رسید. در این زمان بهقول مرحوم باقر آیتاللهزاده شیرازی«خراسان بهساختن مصنوعات و تحففلزی با حواشی و خطوط معروف است».(آیت اللهزادهشیرازی،1362، 167) در صنعت و هنر فلزکاری دوران سلجوقی، هنرمندان علاوه بر شیوهها و روشهای ساختوساز گذشته، به فنون جدید و نوینی در آن روزگار دستیافتند. شیوه مرصعکاری[3] از برجستهترین و عمدهترین این روشها بود که توسط هنرمندان فلزکار بر پیکره آثار فلزی نقشوحک میشد. بهطور کلی میتوان ویژگیهای فلزکاری دوره سلجوقی را چنین بیان کرد: الف – کانون درخشان فلزکاری این دوره شهرهای ایالت خراسان بوده است که بسیاری از آثار رقمدار و با امضاء، گویای آن است. ب – اغلب تولیدات اینعصر از قالبها و الگوهایسنتی دورانباستان الگوبرداری شده است، مانند بخوردانهای خاتمکاریشده در قالب حیوانات و پرندگان مختلف و ُتنگهای گلابی شکل دورانساسانی. ج – مشخصههای تزئینی شامل کتیبههایی بهخط کوفی و یا نسخ پیکره حیوانات با زمینه مرصعکاری و قاببندیهایی که در آنها چنگنوازان و گریفینها[4]حکاکی شدهبود. د – آثار این دوره بیشتر ساختهشده از مس، نقره و مفرغ بودهاست. مفاهیم نجومی، موضوع تزئین آثار فلزی آرتور اپهامپوپ، ایرانشناس آمریکایی درکتاب"شاهکارهای هنر ایران" مینویسد:«هنر ایران مبتنی بر تزئین است».(پوپ،1387، 45) تزئین یکی از اصول و مبانی هنر ایرانی است که در دورههای مختلفتاریخ و بنا بر نوع رسانه و هنر بهکار رفته در آن دچار تغییرات و تحولات فراوانی شد، تا اینکه در دوراناسلامی بهاوج کمالوغنای خود دستیافت. تزئینات و نقوشی که بهطور موشکافانه و زیرکانه برسطوح اشیاء فلزی نقش بستهاند، حامل پیامهای ظریفی هستند.«کاربرد آگاهانه نقوش و نقشمایهها به منظور پیراستن و مزین ساختن سطوح آثار فلزی در جهت تاثیرات عمیق زیباییشناسانه در طرحها میباشد».(Soucek, encyclopedia, iranica) تزئین در آثار هنری و بهویژه در هنر دوران اسلامی، یکی از مهمترین وجوه و ممیزات در حوزه هنر و معماری دوران اسلامی است. تزئین بهمعنای آراستن و زینتدادن است و از آنجایی که فطرت بشر تمایل بهعنصر زیبایی دارد و در پیآن است، لذا با آراستن محیط اطراف سعی در فرونشاندن عطش زیبایی دارد.«تزئین ماده در هنراسلامی را میتوان اصیلگردانی آن ماده تعبیر کرد، بدین معنی که هر فرایندی که باعث میشود ماده اصیل گردد و با نمونه ازلی و آرمانی شباهت بیشتری داشته باشد، آن ماده را نماد سرراستتر و قابل درکتری از عالم باطن میسازد».(عنایت،1387، 35) تزئین در هنر ایرانی- اسلامی و بهویژه هنر فلزکاری دورانسلجوقی از جایگاه مهمی برخوردار است، زیرا تزئینات هدفمند صورت میگیرد تا علاوه بر زیبایی ظاهری، مسئولیت مهم انتقال معانی بلند اسلامی – ایرانی را نیز بهانجام رساند. پدیده تزئین اشیاء فلزی دورانسلجوقی و نقشاندازی در آنها، در حقیقت این مجال را برای ارائه ذوقوخلاقیت هنرمند فلزکار ایرانیِ مکتب خراسان[5] فراهم آورده بود. علاوه بر آن بهوی فرصت میدهد که از طرحها و تزئینات دیگر هنرهای سنتیایرانی در نقشاندازی استفاده کرده و الهام گیرد[6]. تزئینات موجود بر روی آثارهنری[فلزی] طبق تقسیمبندی دکترزکی محمدحسن«به پنجبخش تقسیم میشوندکه عبارتند از: تزئیناتگیاهی(نباتی)، انسانی، حیوانی، هندسی و کتیبهای یا خطنگاره».(محمدحسن،1368، 56) بیشترین تزئینات و آرایشی که بر روی اینظروف مشاهده میشود، تزئیناتجانوری اعم از حیوانی و انسانی است. در دوراناسلامی و بهویژه دورهدرخشانسلجوقی، بهدلیل اهمیت و جایگاهی که علم نجوم و نظام کیهانی در بین مردم داشت، ابزارآلات نجومی، هم بخشی از تولیداتفلزی را تشکیل میداند و هم پدیدهها و مفاهیمنجومی، خود نوعی از تزئین و آرایش ظروففلزی محسوب میشدند. در دورانسلجوقی، نقوش علائم و تصاویر نجومی بر روی آثار فلزی، علائم جادوییوسحرآمیز خوانده میشد، همانگونه که در مورد برخی از ابزارهای نجومی این اشتباه پیشآمده که آن را "توتم" و یا "طلسم و تعویض" تصور کردهاند و کمتر تجزیهوتحلیل علمی وتفسیری بر مفاهیم و معانی اینصور بهعملآمدهاست. البته درک مفاهیم اینگونه علائم، نشان دادهها(نشانهها) خالی از اشکال نیست، چون فرد میبایست لااقل اطلاعات کلی از چگونگی علمستارهشناسی و نجوم در دورانهای نخستین و میانی اسلامی داشتهباشد. مفاهیم کیهانی و نقوشنجومی بهدلیل جنبههای اساطیری و افسانهای همیشه در بین اقوام و ملل مسلمان همچون ایرانیان وجود داشت.«عربها پیش از گرایش و قبول دین مبین اسلام تعدادی از ستارگان را پرستش میکردند و مانند یونانیان معتقد بودند که این خدایان مثل انسانها دارای زندگی و حوادث ناشی از آن مانند جنگوصلح، ازدواج، دوستی، انتقام وغیره میباشند. و این معلومات را شعبهای از ستارهشناسی تعبیر میکردند و غالب افسانههای اساطیری برمبنای همین عقاید بودهاست».(بیانی،1375، 82) بازتاب این افسانهها و اسطورهها و عقاید بهصورت نقشهای نمادین و تزئینی برروی آثار فلزی انعکاس یافتهاست. در دوراناسلامی و بهویژه دورهسلجوقی از مضامین و مفاهیم نجومی بر روی آثار هنری فلزیوسفالین به وفور استفاده شده است. بهویژه بر روی آثار فلزی و از جمله بر روی ابریق(آبریز)های این دوره که از جنس برنج و بهشیوه ریختهگری و قالبگیری تولید میشدند. مفاهیم یاد شده با شیوه حکاکی و مرصعکاری توسط نقرهومس بر روی بدنه کندهکاری شده ابریقها جا میگرفتند.
آبریز برنجی مورد مطالعه، مشخصات و ویژگیها تصویر 9، مربوط به یکیاز آثار مورد اشاره در دورهسلجوقی(سده12-6) است که به روشآبریزی از جنسبرنج، در شهر هرات ساخته شده است. ارتفاع آن 5/44 سانتیمتر به شیوه قالبگیری، مرصعکاری و کندهکاری از مس، نقره و احتمالا مرکبسیاه ساخته و برای تزئین این اثر از نمادها، مضامیننجومی و برجهای دوازدهگانه یا منطقهالبروج (از تزئینات رایج بر روی ظروف دورهسلجوقی) استفاده شدهاست.(جدول 2 - 1) این صورتها ستارگانی بسیار روشن هستند که با چشم غیرمسلح نیز در آسمان قابل رویتاند. آبریز شامل انواع تزئینات رایج نظیر تزئینات گیاهی، جانوری و نوشتاری میباشد. بدنهآبریز به دوازده نوار(شیار) عمودی منظم و مساوی تقسیم و هر نوار از سهزمینه یا فضا تشکیل شدهاست. فضای بالایی که متشکل از تزئین انسانی و کتیبهای است، به اینترتیب که اشکال و صورتهای انسانی در انتهای حروفی همچون "الف" نقشونگار شده است. در وسط فضای میانی ترنجی حک شده و هر کدام از این ترنجها یکی از مفاهیم برجهای دوازدهگانه و صورفلکی را در بر میگیرد و محیط پیرامون ترنجها را، پیچکهای اسلیمی مرصعکاری شده احاطه کردهاند و فضای پایین و انتهایی نوار همانند نوار بالایی، تزئینات اشکال و صورتهای انسانی چسبیده بهانتهای ساقها و الفها را نشان میدهد. پایهآبریز نیز با سه نوار افقی تزئین یافته که نوار بالایی و پایینی ردیفی از شکلهایی مانند قطرات آب است و نوار میانی هم توسط تزئینات کتیبهای، بهویژه خطکوفی تزئینی و مزین شده است. تزئینات روی دستهآبریز، گیاهی و پیچکهای اسلیمی است. قسمت گردن نیزاز همه تزئینات رایج آنزمان برخوردار است. در دوطرف گردن، دو شیر بهصورت هجومی بر روی سطح گردن بهطور برجسته الحاق و اضافه شده و پیرامون آنها را، تزئینات گیاهی(اسلیمیو گیاهی) و تزئینات کتیبهای و نوشتاری با خط نسخ فرا گرفته است. همچنین فضای بین بدنه و گردنآبریز که بهصورت ترنج دایرهای میباشد، از تزئینات جانوری(انسانی)، گیاهی و نوشتاری برخوردار است. کتیبههای موجود بر بدنهآبریز عبارتند از: کتیبه روی بدنه:"العزّ و الاقبال و الدوله و الراحه والنعمه والناصره و القناعه و الدوامه و التامّه و البقا ". کتیبه روی پایه:"بالبّر و البرکه و الدوله و السلامه و السعاده و الراحه و القوّه و التامّه و القدره و الزیاده و الدیانه". کتیبه روی گردن:"العزّوالاقبال و الراحه و الفراغه و العافیه و العنایه" کتیبه زیر گردن:"بالیمین و البرکه و الدوله و السلامه و السعاده والراحه". کتیبه روی شانه:"العزّ و الاقبال و الدوله والسعاده و العنایه والعافیه والراحه والنعمه والشاکره و البقا ". کتیبه روی بدنه :"العزّ و الاقبال و الدوله و السعاده و العافیه و العنایه و الفراغه والقناعه والراحه و الکرامه والدیانه ".
جدول 1 – برجهای دوازدهگانه یا منطقهالبروج، ماخذ:غزنی،2536، 109
جدول 2 - نمادهای تصویری برجهای دوازدهگانه یا منطقهالبروج، ماخذ:غزنی، 2536، 120 از دیگر نقوش رایج نجومی در تزئین آثار فلزی، نقش نمادین"سیاره مریخ" است که در ایران بعد از اسلام، در دورهسلجوقیان بر روی ظروف فلزی و سفالی بهصورت انسانی نشسته (نقش نمادین بهرام) درحالی که در یکی از دستها تبر و در دست دیگر سر بریده قرار دارد، دیده می شود.(تصویر 10) جزئیات و تزئینات برجها و صورفلکی دوازدهگانه بر روی آبریز برنجی آبریز از دوازده نوار عمودی یا شیار تشکیل شدهاست که هریک از آنها مفاهیم و اشکال صورفلکی و برجهای دوازدهگانه منطقهالبروج را در خود جا داده است. هنرمند صنعتگر بهزیبایی هر چه تمامتر این اشکال نمادین را توسط نقره در دورن ترنجهای دایرهگون حکاکی و کندهکاری کرده است. مهمترین ویژگی و شاخصه این ترنجها این است که درون هریک، نمادها و صورفلکی روایتگون وجود دارد. دوازدهبرج بهترتیب زمان در تصاویر 11 تا 22 قابل مشاهده است.
در نقش منطقهالبروج یا صورفلکی دوازدهگانه، هرکدام از صورتها، نقشحیوانی یا انسانیخود به بهترین وجه در آثار فلزی دورهسلجوقی بهویژه آبریز[7]های برنجی، مرکبدان وغیره با استفاده از شیوه تزئین رایج آن دوره یعنی روش مرصعکاری با فلزات نقره و مس، نمایان است. دیگر مفاهیم نجومی که کماکان در آثار فلزی به عنوان نقوش تزئینی بهشمار میروند و در جدول 3 آمده است.
جدول شماره 3 - دیگر مفاهیم نجومی که کماکان بهعنوان نقش تزئینی در آثار فلزی بهکار رفته است، ماخذ:غزنی، 2536، 175 اسطرلاب:ریشهشناسی واژه و تعاریف اسطرلاب، از مهمترین ابزارهای نجومی در علم نجوم است و کاربردهای متنوع بسیاری با خود دارد. اغلب محققان بر منشا یونانی دستگاه نجومی اسطرلاب اتفاق نظر دارند. «یونانیان باستان علم نجوم را "اصطرنومیا" میخوانند که مرکب از دو واژه "Astro" به معنی ستاره و "Nomos" بهمعنی قاعده و قانون است. این دوکلمه معنای ترکیبی قوانین ستارهشناسی را تشکیل میدادند».(مدرس رضوی،1370، 416) در لغتنامهدهخدا نیز ذیل کلمه اسطرلاب آمده است:«واژه اسطرلاب بهصورتهای اُسطرلاب، اُصطرلاب، سُتُرلاب و صُلاب آورده شده که برای مشاهده وضع ستارگان و تعیین ارتفاع آنها در افق بهکار میرفتهاست».(دهخدا،1377، 2274) ابوریحان بیرونی در تعریف اسطرلاب مینویسد:«اسطرلاب آلتی است که یونانیان را نامش اسطرلابونای آئینه نجوم – اسطربه معنی کوکب و لابون به معنی آیینه و معنای ترکیبی آن آیینه کوکب نماست. حمزه اصفهانی نیز معادل ستارهیاب را برای اسطرلاب ذکر کرده است».(التفهیم،1352، 285) در کشفالظنون، در باب اسطرلاب نیز چنین آمده است:«آلتی است که اغلب برای کارهای نجومی، از قبیل تعیین ارتفاع خورشید و دانستند طول و عرض بلاد و معرفت بلندی کوه ها و پهنای رودها طبق اصول و قوانینی که درآن مقرر است، به کار می برند. مجموع اصول و قوانینی را که برای استعمال این آلت مقرر داشتهاند علم اسطرلاب نامیدهاند، این علم از فروع علم هیئت است».(حاجیخلیفه، 1387، 1216) بیرجندی شارح بیستباب[8]در مقدمه کتاب خویش مینویسد:«لغت اصل اصطرلاب بهسین است و بعضی آن را بهصاد بدل میکنند».(مدرس رضوی،1370، 414) حمزهاصفهانی، «نام ستارهیاب را نقل کرده و اسطرلاب را معرب آن شمرده است».(مرادی و صالحی،1388، 44) بهنظر بیرونی، «ممکن است نام ستارهیاب درواقع ابداع ستارهشناسان ایرانی و مستقل از واژه یونانی بودهباشد».(دایره المعارف،1377،ج8) دایره جهاننما نام دیگر اسطرلاب است که ملاحسینواعظ کاشفیسبزواری در کتاب "آیینه اسکندری" نوشته است:«ابوریحان بیرونی در کتابالتفهیم مینویسد، که لغت اسطرلاب در اصل اسطرلابون بوده، اسطبه معنی کوکب و لابون به معنی آیینه و معنی اسطرونومیا به معنی ستاره شناسی است».(بیرونی،1318، 285) و در مورد جنس اسطرلابها نیز باید گفت: «جنس اغلب اسطرلابها فلزی بوده و احتمالا از یک آلیاژ چهاربخشی حاصل از مس، روی، قلع و سرب ساخته شدهاند. برنج یا برنز همواره جهت افزایش استحکام به آلیاژها اضافه میشده اما بهواسطه محدودیت اطلاعات در زمینه فلزکاری و تجزیه آلیاژ این اشیاء همواره با عنوان کلی "برنج" به آن اشاره می شود».(خلیلی و مادیسون،1387، 146) کاربردهای اسطرلاب در موردکاربردها و نحوه عمل با اسطرلاب رسالات فراوان تالیف شده که از «موجزترین و کاملترین آنها رساله "حاتمیه" شیخ بهایی است که حدود هفتاد باب است».(مرادی،1388، 48) برهانمحمد حسینخلف در برهان قاطع، برخی از کاربردهای اسطرلاب را اینگونه بیان میکند:«تعیین ارتفاع کواکب، تشخیص زمان و میل آفتاب، مقادیر ظل، تقدیر ارتفاع مرتفعات و عمق چاها، معرفت اجرای قنوات، قوس النهار و کواکب و دیگر امور فلکی وغیره بهکار میرفته است».(برهان قاطع،1342، 128) کاربردهای اسطرلاب در عرصه معماری و شهرسازی، بهویژه در دوران اسلامی، بسیار درخور توجه است که در این زمینه بررسی شایانی به عمل نیامده است.«حضور منجمان در هنگام ساخت شهرها برای تعیین ساعتسعد و برای آغاز احداث شهر ذکر شده که احتمالا این چنین بوده است».(نلینو،1349، 161) ولی قطعا با توجه به کاربردهای مورد اشاره برای «انجام نقشهبرداری و تعیین حدود شهر و خیابانبندی و تقسیمات شهری نیز از وجود منجمان و اسطرلاب استفاده میشده است».(مرادی،1388، 48) علاوه بر آن، حضور منجمان برای سلاطین در حین جنگها با توجه به کاربردهای مورد اشاره میتوانست بسیار مفید باشد. از دیگر کاربردهای اسطرلاب میتوان بهمواردی آنچه در جدول 4 آمده، اشاره کرد :
جدول 4 - کاربردهای اسطرلاب، ماخذ:گیاهی یزدی،1388، 64 انواع اسطرلاب اطلاعات دقیق و معتبر در مورد اینکه نخستین اسطرلاب و سازنده آن چهکسی است، در دست نیست و تعداد بیشماری از دانشمندان در این باره تحقیق کردهاند و باورهای گوناگونی در این زمینه وجود دارد.«اسطرلاب در آغاز بهشکل کره ساخته میشد. در جهان اسلام نیز، بهرغم آشنایی با اسطرلاب مسطح، نخست بهاسطرلاب کروی توجه بیشتری نشان دادهشد؛ جابر بنسنان(سده سوم) را نخستین سازنده اسطرلاب کروی در جهان اسلام یاد میکنند».(ابن ندیم، 1383، 342) وگفته میشود: «بطلمیوس مبتکر اسطرلاب مسطح بوده است».(مرادیوصالحی،1388،44 ) بسیاری از محققان معتقدند مزایای اسطرلاب کروی بیشتر از اسطرلاب مسطح است[9]اما سهولت حملونقل اسطرلاب مسطح بهسرعت مزایای اسطرلاب کروی را در سایه نهاد و در نتیجه اسطرلاب مسطح در همه جا متداول گشت. طی قرنها منجمان مسلمان هزاران اسطرلاب ساختند و صدها رساله درباره آن نگاشتند و«دانشمندانی مانند ابواسحاق ابراهیم بنحبیب بنسلیمان بنسَمُره بنجُندُب فزاری، ابوجعفربن احمدبن عبدالله بنحبش، علی بنعیسی اسطرلابی، جابربن سنان وغیره در این فن بهشهرت رسیدند».(ابن ندیم،1383، 332) شمار اندکی از اسطرلابهایی که تاکنون باقی مانده، مربوط به دوران شکوفایی نجوم در جهان اسلام، یعنی سدههای سوم تا نهم هجری است و شمار بیشتر مربوط به سدههای بعد است و نوآوریهای عمده در ساخت و تزئین اسطرلاب در همین دوران صورت گرفتهاست. «نخستین فرد از علمای اسلام که اسطرلاب ساخت و آن را در اعمال نجومی بهکار بست، ابراهیم بنحبیبفزاری بود که در قرن دوم هجری میزیست و در سال های 136-158 زندگی میکرد».(بیرونی،1368، 286) و قدیمیترین اسطرلاب ایرانی شناختهشده تاکنون، در موزه آکسفورد نگهداری میشود. این اسطرلاب ساخته دو برادر اصفهانی، به نامهای احمد و محمد، پسران ابراهیم در سال 374 یا 394 هجری و دارای تزئینات نوشتاری و مشبککاری است.(تصویر23) کتیبهای بهخطکوفی با این مضمون روی آن حک شدهاست:"بسمالهو بعوناله بالیمین والدوله و لهالاقبال و السعاده الف هذا الاصطرلاب احمدومحمد ابنا ابراهیم الاصطرلابتین الاصبهانتین سنه اربع و سبعین(تسعین) و ثلثمائه". معنی آن آرزوی سعادت و اقبال و نیز دعا برای صاحب آن میباشد. بهطور کلی اسطرلاب دو نوع است: کروی و مسطح،که نوع مسطح آن به دو گونه شمالیوجنوبی است که بسته بهاستفاده در نیم کرهشمالی یا جنوبی زمین بهکار گرفته میشدند؛ بهجز چند نمونه که در هر دو نیمکره قابل استفادهاند. در بیشتر منابع بهتوصیف اسطرلاب مسطحشمالی پرداخته شده و«تفاوت میان اسطرلاب شمالیوجنوبی یکی در عنکبوت[10]آن است که در آن برج سرطان جای جدی قرار دارد و جدی به جای سرطان و باقی برجها نیز به همین ترتیب است. دیگری در صفایحاسطرلاب است که در آن هر دو سر افق و برخی از دوایر مقنطرات[11]واژگوناند. و باقی مقنطرات بههمان شکل اسطرلاب شمالیاند».(مرادیوصالحی،1388، 45) از این دو نوع اسطرلاب گونههای فراوانی اختراع و ساخته شدهاند، مانند آسی، مطبل، مسرطن، مطبخ، حلزونی، ثوری ، جاموسی شقایقی ، سفرجلی، زورقی[12]، صلیبی[13]، مسطری[14]، اهلیلجی، لولبی[15]، کری ذی العنکبوت، رصدی[16]، مجنح[17]، طوماری، هلالی، قوسی، صدفی، جامعه، مغنی، ذات الحق[18]، عصای موسی(طوسی)[19](تصویر24) و عقربی. اجزای کلی اسطرلاب اسطرلاب مسطح، هفت جزء کلی دارد که عبارتند از: 1- اُم که بزرگترین عضو اسطرلاب است و درحقیقت بدنه اصلی اسطرلاب، صفحه مدور محکم که «پنجبخش دارد که عبارتنداز علاقه،حلقه، عُروه، کرسیوحجره[20]ودربرخی اسطرلابها مُمسکه[21]».(تحفه الحاتمیه،1370،24 و التفهیم،1368، 288) (تصویر25) 2- عضاده که در پشتاسطرلاب قرار میگیرد و چهاربخش دارد: دو شظیه(یا مُری های عضاده) و دو لبنه(یا هدفه که دفتان هم گفته میشود) و روی لبنه سوراخی است که بهآن سوراخ شعاع گویند».(التفهیم،1368، 288) (تصویر26) 3- صفحهها که تعداد معینوثابتی ندارند و دراغلب اسطرلابها بین دو تا هفت صفحه قرار دارد».(تحفه الحاتمیه،1370، 25) (تصویر27) 4- عنکبوت یا شبکه که درون عنکبوت دایرهای کامل قرار دارد و از آن به عنوان بروج دوازدهگانه نام برده میشود. در میان جدی و قوس، شظیه یا مری قرار دارد و مری رأسالجدی نامیده میشود و بین 12 تا 20 مری دیگر، (مریهای کواکب) وجود دارند که روی هریک نام یکی از کواکب ثابته نگاشته شدهاست. دیگری مدیر است که برآمدگی کوچکی روی عنکبوت است و با آن عنکبوت را میگردانند.(تصویر28) 5- فَرَس یا اسبک که از قطب عبور میکند و مانع جداشدن صفحه میشود.(تصویر29) 6- فَلس یا پشیز، حلقهای است که زیر فرس میگذارند تا از سطح عنکبوت بالاتر بایستد.(تصویر30) 7- قطب، شیئی استوانهای است که از سوراخ اُم و برحسب نیاز صفحهها و عنکبوت عبور میکند و با کمک فرس مانع از افتادن صفحهها میشود. کتیبهنگاری بر روی آثار فلزی(ابزار نجومی – اسطرلاب) دوره سلجوقی اصولا هنر ایرانی بر مبنای تزئینات بنا شده و کتیبهنویسی روی اشیاء فلزی را باید یکی از ارکان اصلی آن بهشمار آورد. متن کتیبههای موجود بر روی آثار این دوره شامل٬ دعا٬ آیات قرآنی٬ اندرز٬ حدیث بهکتابت عربی و در مواردی هم اشعار با نوشتار فارسی است. کتیبهها یکی از مهمترین اجزاء ثبتتاریخی در کنار نسخههای خطی، آثار فلزی فلز(ظروف، شمعدان ها، سکه ها وغیره) بودهاند. کتیبهها نقش اساسی در آشکار کردن هویت، تاریخ ساخت روش اداره، حامی و پشتیبان، وقف وغیره دارند. موریس دیماند در مورد تزئین ظروف مینویسد:«ظروف ایندوره نظیر کاسه و گلدان و بطری که روی آنها تصاویر پرندگان و حیوانات و اشکال نباتی و متشابک و نوشته بهخط کوفی روی زمینه اشکال طوماری نقش شدهاست. طرح تزئینی معمولا کنده و حکشده و گاهی برجسته است و گاهی ترصیع شده».(دیماند،1383، 137) بهطور مثال میتوان بهسطل یا دلو بوبرینسکی[22]اشاره داشت که بهنوعی برجستهترین شاهکار دوران سلجوقی است. در هنر [فلزکاری] این دوره آیات قرآنی؛ احادیث نبوی و بیشتر از همه اذکار و ادعیه؛ توصیه و پندواندرز دیده میشود. محتوای آثار فلزی در این دوره بهزبان عربی و اغلب دعا و سلامتی، اقبال بلند، دولت(ثروت)زیاد، عمر دراز، سرنوشت بهتر، شفاعت، آمرزش و رحمت وغیره برای صاحب اثر است. متن دعای روی اشیاء بهصورت ساده چنین بود:«برکه و یمن و سرور لصاحبه». همچنین گاهی کلمات را در دعا بهطور مجهول و بهصورت مسجع در کتیبهها با خطکوفی مینوشتند؛ مانند:«العزالدائم والاقبالالزائد والعمرالسالم والجِدالصاعد والنصر الغالبلصاحبه». پند و اندرزها نیز از دیگر محتوای این آثار بود. اسطرلابهای برنجی هم بهعنوان بخشی ازتولیدات آثار فلزی در دوره درخشان سلجوقی از تزئینات مختلف بهویژه تزئینات گیاهی و نوشتاری بینصیب نمانده است. در این دوره شاهد تولید اسطرلابهایی با کتیبههای متنوع هستیم. در حکاکی و برجسته نمایی خطوط موجود بر سطح اسطرلابها از خطوطکوفی و نسخ استفاده شدهاست.
نتیجه هنر فلزکاری سلجوقی، یکی از درخشانترین هنرهای سنتی ایران در دوران بعد از اسلام است و هنرمندان این فن در سدههای پنجم و ششم بهترین آثار فلزی را در همه زمینهها از قبیل ظروف مایحتاج زندگی نظیر،کاسهها و جامها، ابریق، شمعدان و سایل جنگاوری وغیره خلق کردند. یکی از اموری که اهمیت تولیدات فلزی را دوچندان کرد، مساله نجوم و ستارهشناسی و هیات بوده است. دانش اخترشناسی، بهدلیل اهمیتی که در ارتباط با مسائل دینی همچون نماز و روزه داشته به یکی از مهمترین مسائل آن عصر تبدیل شد و طبعا وسایل نجومی همچون اسطرلاب نیز بهعنوان یکی از کاربردیترین وسایل ضروری و مورد نیاز آندوره جهت استفاده در فرایض دینی در کانون توجه هنرمندان فلزکار قرار گرفت. ابزار و عناصر نجومی بهویژه اسطرلاب بهعنوان بخشی از آثار و تولیدات هنر فلزکاری دوره سلجوقی و تزئینات روی این آثار موضوعاتی بودند که در این مقاله مورد بررسی و کنکاش قرار گرفت. هنرمند مسلمان ایرانی در تزئین هنرخویش همواره بر این بوده که از عناصر و مفاهیمی معنوی(روحانی، جاودانی و آرمانی) و دنیوی(علمیوتجربی) بهرهگیرد. مضامین نوع اول بیشتر در هنرهایی همچون نگارگری و نوع دوم در هنرهایی مانند سفالگری و فلزکاری نمود یافتهاست. علم نجوم و اخترشناسی در دوران کلاسیک اسلامی یکی از مهمترین و کاربردیترین علومی بوده که همه اقشار جامعه مسلمان همچون عالمان و دانشمندان، صنعتگران و هنرمندان هر یک در حوزه و حیطه کار خود بهآن توجه نشان داده و بهکار گرفتهاند. مفاهیم و مضامین نجومی و ستارهشناسی برای هنرمندان فلزکار در دوران سلجوقی، خود موضوع تزئین بوده است. صور فلکی، اجرام آسمانی و نمادهای نجومی در آثار هنری فلزی و اغلب آبریزها و تنگها حک و نقش شدهاند و تصاویر به صورتانتزاعی و خلاصه شده با روش مرصعکاری و استفاده از مس و نقره تزئین شدهاست. در مقاله پیشرو، تزئینات موجود بر روی آبریز برنجی بهعنوان موضوعی خاص و منحصر بهفرد مورد تحلیل قرار گرفت. تزئینات کندهکاری شده بر سطح آبریز بهصورت نباتی(گیاهی)، جانوری و نوشتاری میباشد و بر بدنه شیارگونه آن 12 نوار عمودی(نماد برجهای دوازدهگانه) وجود دارد که هریک نشانه اشکال و صورفلکی را بهصورتی روایتگونه و در داخل ترنجهای دایرهوار جادادهاند. این آبریز یکی از بی نظیرترین آثار فلزی سلجوقی است که بهخوبی به موضوع نجوم و عناصر وابسته بهآن پرداخته است. اسطرلاب هم بهعنوان یکی از پیچیدهترین و فنیترین آثار فلزی از سده چهارم به بعد و بهویژه در دوره سلجوقی تولید و رواج یافت. این وسیله نجومی با کاربردهای متفاوت، مهمترین ابزار علمی نجوم و اخترشناسی برای دانشمندان ایرانی و مسلمان بوده و به دست هنرمند صنعتگر ساخته و پرداختهشده و ظرافت و زیبایی موجود بر آن گواه از روح هنرمندانه فلزکار ایرانی دارد. اسطرلابهای دورهسلجوقی از جنس برنج بوده و تزئینات روی آنها هندسی و نوشتاری با خطکوفی و نسخ و گیاهی است.
[1] Andromeda [2] .کتاب آرجوزه(صورالکواکب) تالیف فرزند عبدالرحمان صوفی، موجود در موزه رضا عباسی. [3] نشاندن و کارگذاشتن سنگهای قیمتی بر روی آثار فلزی، این روش یکی از عمدهترین و پرکارترین شیوههای تزئین در دوران سلجوقی است. [4] . ترکیب حیوانات و پرندگان مختلف.
[5] . فعالیتهای هنر فلزکاری در نواحی ایالت خراسان آن زمان، همچون هرات ، نیشابور وغیره، مکتب فلزکاری خراسان لقب داده میشود. [6] . هنرمند فلزکار همواره سعیکرده از مشارکت دیگر هنرهای سنتیونقوش موجود در آنها، در آثار فلزکاری نهایت بهره را ببرد.
[7]ابریقی از مجموعه مورگان که برای این موضوع، نمونه خوبی است. بدنه آن تزئینات مشبک دارد و در انتها سرانسان یا حیوانات مختلف نقش و بهدوازده قسمت تقسیم شدهاست که روی آنها اشکال بروج فلکی و کواکب، سیارات و اجرام آسمانی ترسیم گردیدهاست. تزئین گردن، عبارت است از کتیبهای به خط کوفی و نسخ که انتهای حروف آنها بهشکل سرانسان کشیده شده است؛ اگرچه حکاکی روی این ظرف بهکار رفته، ولی ترصیع نقره آن بسیار چشمگیرتر است. این ظروف همانند دیگر ظروف برنجی مرصعکاری شده محصولخراسان و شهر هرات است. [8] بیستباب در معرفت اسطرلاب و تحفهالحاتمیه،اثر نظامالدین عبدالعلیبیرجندی، این اثر در جمادی الاولی ۹۰۰ نوشته شدهاست. نسخهای از این رساله در موزه بریتانیا نگهداری میشود. [9] فضل بنحاتم نیریزی(سده سوم هجری) در رسالهای در باره اسطرلاب کروی، از مزایای آن بر اسطرلاب مسطح یاد کرده است. [10] در قسمت اجزای اسطرلاب توضیح داده شده است. [11] ارتفاع [12] از اختراعات ابوسعید احمدبنعبدالجلیل سجزی(سده4)، وی این اسطرلاب را براساس حرکت وضعی زمین ساخت که خود بهآن باور داشت. [13] از اختراعات ابوسعید احمدبنعبدالجلیل سجزی(سده4)، وی این اسطرلاب را براساس حرکت وضعی زمین ساخت که خود بهآن باور داشت. [14] از اختراعات ابوسعید احمدبنعبدالجلیل سجزی(سده چهارم). [15] از اختراعات ابوسعید احمدبنعبدالجلیل سجزی (سده4). [16] از ابداعات عبدالله معروف بهنیکمرد از مردم قائن و معاصر عبدالجلیل سگزی. [17] ابونصر منصور بنعلیبنعراق در سال 420هجریقمری کتابی در اسطرلاب سرطانی مجنح تالیف کردهاست. [18] در المجسطی بطلمیوس منظور از اسطرلاب حلقوی، اسطرلاب ذاتالحق است. [19] اختراع شرفالدین مظفرطوسی منجم(سده6)، اسطرلابی بهشکل خطکش ساخت که اسطرلاب خطی یا عصای طوسی نامیدهشد اما کار برد چندانی نیافت. [20] دیواره برآمده اُم [21] زبانهای که مانع حرکت صفحه در اُم میشود، به معنی جایگاه و اندام اصلی اسطرلاب که صفحات روی آن سوار میشوند. [22] آوند یا دلو بوبرینسکی، از جنس مفرغ و نقره نشان است که بهسفارش عبدالرحمان بنعبدالهالرشیدی ساخته شده است. نقره نشانی آن را محمد بنعبدالوحید اجرا و حاجب مسعود بناحمد طراح هراتی نقش روی آن را حکاکی و کندهکاری کردهاست. صاحب آن عزیز بنابوالحسنزنجانی بوده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آیتاللهزادهشیرازی، باقر ،”بررسی هنرفلزکاری دردورانسلجوقی” ، فصلنامه هنر، شماره 3، 1362. ابن ندیم ، الفهرست، ترجمه تجدد، رضا، انتشارات دنیای کتاب، تهران، 1383. اپهام پوپ٬ آرتور٬ شاهکارهای هنر ایران٬ انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ، 1387. باقری، محمد[گردآورنده]، از سمرقند به کاشان(نامههای غیاثالدین جمشیدکاشانی بهپدرش)، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ، 1375. بیرونی، ابوریحان، التفهیم لاوائل صناعهالتنجیم، جلالالدین همایی، انتشارات بابک، تهران ، 1362. بیرونی، ابوریحان، استیعاب الوجوه الممکنته فیصنعه الاسطرلاب، جوادیحسینی، سیدمحمد اکبر، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد،1380. خلیلی، ناصر، مادیسون، فرانسیس، ساواژاسمیت، امیلی، ترجمه علیمازندرانی، غلامحسین، مجموعه هنراسلامی- ابزار و آلات علمی و نجومی، ج یازدهم، انتشارات کارنگ، تهران، 1387. موسوی بجنوردی، کاظم، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، جلد 8 ، ذیل اسطرلاب، بنیاد دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، 1377 دیماند، موریس اسون، راهنمای صنایع اسلامی، ترجمه فریار، عبدا...، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1383 . شیخ بهایی، بهاءالدینمحمدبنحسین، تحفه حاتمی، تصحیح و تحشیه نبئی، ابوالفضل، عدالتی، تقی، پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی ، مشهد 1370. صوفی، عبدالرحمان، صورالکواکب، ترجمه طوسی، نصیرالدین، چاپ معزالدین مهدوی، بنیاد فرهنگ ایران، 1351 . عنایت، توفیق، عناصر هویت و فرهنگ ایرانی در هنر اسلامی، کتاب ماه هنر، شماره 120، 1387. قفطی، علی بنیوسف، تاریخ الحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء با اخبار الحکماء ، تصحیح یولیوس لیپرت، لایپزیگ ، دانشگاه تهران، 1347. اُرجوزه فیالکواکب در علم نجوم" با نگارههای مکتب سلجوقی سده 6 ، موزه رضا عباسی. کاتّلی، مارگاریتا، هامبی، لوئی ، هنر سلجوقی و خوارزمی، ترجمه آژند، یعقوب، انتشارات مولی، 1376 . گیاهییزدی، حمیدرضا، تاریخ نجوم در ایران، انتشارات پژوهشهای فرهنگی، تهران، 1388 . محمدحسن، زکی، تاریخ صنایع ایران بعد از اسلام ، ترجمه : محمد علی خلیلی ، انتشارات اقبال ، 1377 . محمدحسن، زکی ، تاریخ صنایع ایران بعد از اسلام ؛ ترجمه : محمد علی خلیلی ؛ انتشارات اقبال ، 1363. بنخلف، محمدحسین، برهان قاطع، با اهتمام محمد معین، تهران، انتشارات ابن سینا، 1342. نصیرالدین طوسی، محمدبن محمد، رساله بیستباب در معرفتاسطرلاب، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1335 . مرادی، زینب، صالحی، علی،اسطرلاب ، ماه علوم و فنون(ویژه نجوم در دوره اسلامی)، شماره 34، 1388. مصطفی،عبدا...بن(حاجی خلیفه)، کشفالظنون عن اسامی الکتب و الفنون،ج2، بهتصحیح محمد شرفالدین، مکتبه الاسلامیه، الطبعه الثالثه، طهران، 1387 . نلیّنو، کرلو الفونسو ، تاریخ نجوم اسلامی، ترجمه آرام، احمد، انتشارات خوارزمی، تهران، 1349 . واندروردن، بارتل، پیدایش دانش نجوم، ترجمه صنعتی زاده، همایون، انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، 1372 . King D.A.” Astoronomical Instrumentation in the Medieval Near East, In Islamic Astronomical instruments, part 1, London: Variorum.1987 .
ptolemy,C.ptolemys Almagest.translated and annotadet by G.J.Toomer,London : Gerald Duckworth,1984.
W.Allan, James,Eslamic metalwork,the Nuhad Es-Said collection,publishers limited Russell chambers, Covent Garden,London, WC2AA,1982. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 6,049 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 8,975 |